گفتگو با هنرمندان

ساخت وبلاگ
  • با تشکر فراوان از جناب فردین احمدی و سرکار خانم فاطمه عارفی نژاد از انتشارات حوزه مشق

گفت و گو با هنرمندان

لطفا خودتان را برای مخاطبان مجموعه بزرگ حوزه مشق معرفی کنید:ام‌البنین منیری خلیل آباد هستم متولد تهران دیپلم خیاطی.خاندار.ساکن تهران.
چه چیزی شما را به نوشتن داستان علاقه‌مند کرده است و چگونه شروع کرده‌اید؟
علاقه ی من برمی گرده به زمان جنگ ایران و عراق ، البته سال ۱۳۶۰ ،اون سالها پراز استرس و هیجان بود و صد البته خبرهای تلخ و شیرین و خبرهای ناگوار شهادت،روزی نبود شهیدی رو به محله نیارن. اولین داستانی که برای خودم نوشتم تو سن هشت سالگی داستان پسر نوجوانی بود که به خاطر دفاع از مادرو خواهرش شهید میشه.از اون زمان در رویایی پیروزی داستانها نوشتم و همه رو جمع کردم .این طوری بود که شروع به نوشتن کردم.
البته سال ۱۳۷۰ درست همون شب عروسی من در حالی که من نگران نوشته هام بودم، چون اولین شبی بود که تنهاشون گذاشتم.دقیقا همون شب مادرو خواهرم تمام نوشته و کاغذهای منو آتش زدن.
چند روز بعداز اون ماجرا خواستم دوباره بنویسم که اینبار با مخالفت همسرم رو به رو شدن.
دیگه ننوشتم.تا این که سال ۱۳۸۳دوباره شروع به نوشتن کردم.اماهنوز برای چاپ تصمیمی نداشتم.سال ۱۳۹۷ شروع به چاپ کردن نوشت هام شدم. الان خدا رو شکربه کمک انتشارات بین المللی ماهواره ۲۱ کتاب مستقل و۴۲کتاب مشترک دارم.

((جا داره اینجا از انتشارات بین المللی ماهواره و جناب اقای عبدالحسین حاجی زاده و سرکار خانم زهرا مرادپور عزیز که واقعا در این مسیر منو یاری کردن تشکر و قدردانی کنم))
البته توی این روزها توفیقی بود که با خانم فاطمه عارفی نژاد آشنا شدم که به راهنمایی خوب ایشون با انتشارات حوزه مشق آشنا شدم.الانم باهم یه کار مشترک رو شروع کردیم.

آیا داستان‌نویسی برای شما یک هدف بلندمدت است یا یک هنر عاشقانه؟صد البته یه هنر عاشقانه.با نوشتن کتاب روحیم عوض میشه انگار جون می گیرم.انگار جوون‌تر میشم.
با نوشتن کتاب خودم رو دختر پانزده ساله.یا یه زن سی سال یا یه زن چهل ساله میبینم.همزمان می تونم احساسات یه دختر بچه هفت ساله یا یه مرد رو تجربه کنم.اینکار برام لذت بخشه.من عاشق نوشتن هستم.بعضی وقتها فکر می کنم ننویسم میمیرم.بعضی وقتها فکر می کنم مغزم مثل یه اتاق بچه ی درس نخون شده. هر کتابی رو باز و پخش و پلا کرده.من با نوشتن و اتمام هرکتاب اونو سر جاش توی قفسه میزارم.امیدوارم روزی برسه که تمام حرفهام رو بنویسم.شاید اون روز آخرین روز آشفتگی مغزم باشه.نمی دونم شاید هم آخرین روز زندگیم باشه.

چه عواملی در انتخاب شما برای نوشتن داستان‌ها مؤثر بوده‌اند؟
اخلاق و رفتار اجتماعی مردم.عاشقانه هاشون غم هاشون، درد‌هاشون مهربونی‌هاشون ،نگاه‌شون.

فرآیند نوشتن داستان برای شما چگونه است؟ آیا روش خاصی برای طراحی داستان، توسعه شخصیت‌ها و ساختار دهی داستان دارید؟
سعی می کنم تو شروع داستان کاری کنم خواننده مشتاق به خواندن باشه.سعی می کنم تا اونجایی که امکان داره طوری داستان رو بنویسم یا شخصیت هارو بچینم که اونی که می خونه نتونه حدس بزنه آخر داستان چی میشه.

آیا تجربیات شخصی خود را در داستان‌هایتان استفاده می‌کنید؟ اگر بله، لطفاً توضیح دهید.
بله حتما.خیلی وقت ها در اطرافمان اتفاقاتی می افته که برای همه خنده دارو جالبه.شاید نشه اونو با اسم اون شخص حقیقی تعریف کرد.ولی در داستان جز به جز میشه همون اتفاق رو عنوان کرد و خیلی هم جالب در میاد.

داستان‌هایی که تاکنون نوشته‌اید، کدامشان بیشترین تأثیر را بر خوانندگان داشته‌اند و چرا؟البته همه ی داستانها تاثیر گذار هستند.حالا اگه بخوام نام ببرم ، داستان پسرخاله ها غرور و داستان شبگرد فوق العاده تاثیر گذاره.

آیا داستان‌هایتان هدفی خاص دارند؟ آیا قصد ترغیب خوانندگان به تفکر، تأمل یا تأثر را دارید؟هدف خاصی ندارم، جز رضایت خوانندگان.
خوانندگان آزاد هستند داستان رو بخونن و روش فکر کنند.
گاها شده خوانند های عزیز بعداز خواندن داستان ماه ها در گیری ذهنی داشتن .همش ازم می پرسیدن چرا آخه این اتفاق افتاد و من مطمئن میشدم که روند داستان رو درست انتخاب کردم.

چگونه موضوعات جدید را برای داستان‌هایتان انتخاب می‌کنید؟ آیا موضوعات خاصی را ترجیح می‌دهید؟سوژه ها ناگهانی و با یک چشم چرخوندن به ذهنم میاد بعضی وقتها میشه در آن واحد در یه نگاه چند سوژه همزمان به ذهنم بیاد .ترجیح من بیشتر داستانهای عاشقانه است.

چگونه با نقدها و بازخوردهایی که درباره داستان‌هایتان دریافت می‌کنید، برخورد می‌کنید؟
معمولا هر نقدی، روی نوشتن بهتر تاثیر میزاره.سعی می کنم استقبال کنم.

آیا همکاری با سایر نویسندگان یا ویراستاران برای شما جذاب است؟بله داستان مشترک نوشتن جذاب.اینکه با چند نفر یه کتاب مشترک داشته باشی از چند نظر خوبه.هم از نظر ارتباط با دیگران، هم از نظر آشنایی با بقیه ی دوستان و افکار و نوشته هاشون
امسال علاوه بر خواهرم پروانه منیری که ویراستاری هیجده تا از کتابهای منو به عهده داشت با ویراستار دیگه ای هم با نام خانم گلاره ملکی کار کردم که واقعا نهایت لذت رو برد.از این که کارو باهم مرور می کردیم و با دیدن دقت‌شون واقعا لذت وافر بردم.

آیا از تکنیک‌ها و روش‌های خاصی در نوشتن داستان استفاده می‌کنید؟سعی می کنم ساده بنویسم تا خواننده راحت بخونه.

چه نکاتی را به نویسندگان جوان توصیه می‌کنید که قصد داشته باشند داستان‌های خود را منتشر کنند؟اصلا نگران نباشند هرچند کوتاه ولی بنویسند تا دست به قلم نبرند متوجه نمی‌شوند که چه انرژی در خود دارند.از این نعمت خدا دادی استفاده کنند از نقد و انتقاد دیگران نترسند از خوانده شدن داستانشون توسط دیگران واهمه نداشته باشند.فقط باید نوشت تا فهمید نویسندگی چیست.

آیا در هنگام نوشتن، هدفمندی خاصی در نظر دارید؟
به قول خواهر ویراستارم
که میگه هدف تو فقط بازی با روح و روان خواننده.

آیا از نویسندگان دیگر برای الهام‌گیری استفاده می‌کنید؟سعی می کنم فقط از خودم بنویسم.من فکر می کنم الهام گرفت یه جور کپی میشه.البته بعضی وقت‌ها دلم می خواد داستان‌های فیلم سینمایی و سریال‌ها رو که خیلی تاثیر گذار باشه و تلخ تموم می شن یه جور دیگه برای خودم بنویسم.

چگونه با تغییرات جامعه و فرهنگ سازگار می شوید و آن‌ها را در داستان هایتان بازتاب می دهید؟
یه امر طبیعیه،هر آنچه چشم می‌بینه کم کم عادت می‌شه.و بازتاب عادت ها توی نوشته ها نمایان میشه
صحبت پایانی برای مخاطبان حوزه مشق:نویسندگی یه هنر نه یه شغل اینو همه‌ی عاشقان قلم و کاغذ می‌دونند. اگه خواستید در این وادی قدم بگذارید فقط و فقط به خاطر دلتون این کارو بکنید.
امیدوارم خدا به تمام دوستان عزیزم سلامتی بده.

+ نوشته شده در شنبه هجدهم شهریور ۱۴۰۲ ساعت 21:55 توسط منیری  | 

دلم روضه ی مادر می خواهد...
ما را در سایت دلم روضه ی مادر می خواهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nazanin532005 بازدید : 35 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1402 ساعت: 17:39